برگی از خاطرات کارکنان مس سرچشمه
روایتِ نخستین مدیرِ زن شرکت ملی صنایع مس ایران
مجتمع مس سرچشمه، دانشگاه است . «آذر پرتوآذر» از زنانی است که پس از فارغالتحصیلی در رشتۀ مهندسی شیمی، اصرار داشت کارش با تحصیلاتش مرتبط باشد؛ پس وقتی از او برای کار در آموزشوپرورش دعوت میشود، نمیپذیرد و به «سرچشمه» میرود.
بیتعارف باید گفت به جز علاقه، عامل دیگری نمیتواند یک دختر جوان و تازه فارغالتحصیل شده از بهترین دانشگاه کشور را به «سرچشمه»، یک شهرک تازه تأسیسِ معدنی- صنعتی با کمترین امکانات رفاهی بکشاند. «آذر پرتوآذر» جزو زنانی است که پس از فارغالتحصیلی در رشتۀ مهندسی شیمی، اصرار داشت که کارش مرتبط با تحصیلاتش باشد؛ به همین دلیل وقتی از او برای کار در آموزش و پرورش دعوت میشود، نمیپذیرد و به «سرچشمه» میرود. در ادامه، گفتوگوی نشریه «عصر مس» را با نخستین مدیر زن شرکت مس، بخوانید.
مصمم بودم
«آذر پرتوآذر» متولد 1339 در شیراز است. او که ورودی سال 1358 در رشتۀ مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف است، میگوید: «بهدلیل انقلاب فرهنگی، تحصیلاتم طولانی شد و پدرم هم در همان دوران فوت کردند؛ بنابراین، به خاطر خانواده، از دانشگاه صنعتی شریف به دانشگاه شیراز انتقالی گرفتم و درنهایت در سال 65 از دانشگاه شیراز فارغالتحصیل شدم.» او ادامه میدهد: «چند سال بعد به خاطر علاقهام، در رشتۀ مدیریت صنعتی ادامۀ تحصیل دادم و کارشناسی ارشد این رشته را از سازمان مدیریت صنعتی گرفتم.»
پرتوآذر پس از فارغالتحصیل شدن در رشتۀ مهندسی شیمی، بهدنبال کار مرتبط با رشتۀ تحصیلیاش در صنعت میگردد. خودش در اینباره میگوید: «سال 65 در مجتمع پتروشیمی شیراز در مصاحبۀ علمی قبول شدم؛ اما بهدلیل محدودیت حضور زنان در صنعت در آن سالها، مجوز کار داده نشد. بعد به اصرار مادرم به آموزش و پرورش رفتم که بهدلیل همزمانی با جایگزینی دبیران مرد در مدارس دخترانه با دبیران زن در شیراز، به خصوص در رشتۀ ریاضی بسیار هم استقبال کردند و حکم تدریس هم در شیراز صادر شد، اما بهدلیل علاقه نداشتن به تدریس، منصرف شدم و دوباره یافتن کار مرتبط با تحصیلم در محیط صنعتی را پیگیری کردم.»
پس از قبولی در مصاحبۀ سرچشمه، از دیماه سال 66 در مرکز متالورژی که زیرمجموعۀ حوزۀ تولید بود مشغول بهکار شدم.
در بحبوحۀ جنگ تحمیلی و شرایط کشور بعد از انقلاب فرهنگی، فرصتهای شغلی برای خانمها کم میشود و سخت؛ اما «پرتوآذر» میگوید: «من مصمم بودم که در یک محیط صنعتی کار کنم. چند ماهی دنبال کار بودم تا اینکه آگهی استخدام شرکت مس را در روزنامه دیدم. ابتدا در دفتر تهران با من مصاحبه کردند، پذیرفته شدم و بلیت و امکانات تهیه کردند تا برای مصاحبه و بازدید از سایت، به سرچشمه بروم.»
نخستین مدیر زن صنعت مس میگوید: «با اینکه زندگی و کار در سرچشمه در آن سالها نامناسب و سخت بود؛ اما عشق به کار در محیط جدید صنعتی در آن مقیاس و تجربۀ جدید و جوان بودنم، در ابتدا فقدان امکانات را کمرنگ کرده بود و دیدن سرچشمه و کارخانۀ با آن عظمت برای اولینبار، برایم خیلی جالب بود.» او ادامه میدهد: «پس از قبولی در مصاحبۀ سرچشمه، از دیماه سال 66 در مرکز متالورژی که زیرمجموعۀ حوزۀ تولید بود مشغول بهکار شدم. در آن زمان مرحوم مهندس باغخانی، مدیر مرکز متالورژی بودند. پس از ورود، آقای مهندس شریفزاده دوباره با من مصاحبه کردند و در آزمایشگاه متالورژی بهعنوان مسئول آزمایشگاه، شروع بهکار کردم.»
به گفتۀ پرتوآذر، مرکز متالورژی سرچشمه در آن زمان شامل آزمایشگاه شیمی، آزمایشگاه متالورژی و متالورژی واحدها بود و واحد مستقلی به نام «تحقیقات» نداشت؛ «در واقع، تحقیقات انجام میشد اما به شکل محدود بود و به گستردگی فعلی نبود.» پس از مدتی، آزمایشگاه متالورژی و آزمایشگاه شیمی و متالورژی واحدها تفکیک شدند. این تغییرات باعث ایجاد امور تحقیقات و مطالعات به شکل مستقل شد. پرتوآذر میگوید: «از آن جایی که علاقهام بیشتر انجام کارهای تحقیقاتی بود، پس از جدایی واحدها من نیز در این مرکز به فعالیت خود ادامه دادم. پس از آن آقای مهندس کریم سعید، به مدیریت مرکز تحقیقات منصوب شدند و بعد از ایشان آقای مهندس ناصر نوبری تا سال 1380 مدیریت آن را بر عهده داشتند و من نیز بهعنوان قائممقام مدیر تحقیقات در آنسالها فعالیت میکردم.»
مدیر متفاوت
«آذر پرتوآذر» نخستین مدیر زن شرکت ملی صنایع مس ایران پس از سه دهه فعالیت است. خودش در این باره میگوید: «بعد از اینکه آقای مهندس نوبری با حفظ سمت در مجتمع میدوک مشغول بهکار شدند، آقای مهندس عبدالرضا هاشمزایی مدیرعامل وقت شرکت با من تماس گرفتند و گفتند کار آقای نوبری بهدلیل گستردگی سخت شده و نیاز به حضور تمام مدت ایشان در میدوک است و میخواهیم شما را به عنوان مدیر جدید مرکز تحقیقات سرچشمه معرفی کنیم. من ابتدا قبول نکردم، اما در نهایت با اصرار ایشان پذیرفتم.» او تأکید میکند که: «پذیرفتن این مسئولیت، اندکی برایم سخت بود، اما با توجه به این که از ابتدا در تحقیقات حضور داشتم، فعالیت در سمت جدید مشکل نبود.»
یکی از فعالیتهای جذاب و مهم در اواخر دهۀ 60 پرداختن به حوزۀ هیدرومتالورژی بود و اولین ستونهای لیچینگ سنگهای اکسیدی را در آزمایشگاه متالورژی در سه شیفت کاری بر پا کردیم.
تثبیتِ «تحقیقات»
مدیر سابق مرکز تحقیقات و مطالعات مجتمع مس سرچشمه، با تأکید بر اینکه در دنیا تحقیق و توسعه از بخشهای مهم و مؤثر در صنایع بهشمار میرود و جایگاه ویژهای دارد، میگوید: «در بدو تأسیس واحد تحقیقات در مجتمع مس سرچشمه، با توجه به محدودیتها و ارتباط محدود با مراکز علمی، فعالیتهای تحقیقاتی در حد مختصری عمدتاً در زمینههای فلوتاسیون و ذوب پس از خرید کورههای آزمایشگاهی انجام میشد؛ اما با توجه به ضرورت گسترش فعالیتها و لزوم شناخت تکنولوژهای جدید استحصال مس، کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری و کلاً بهینهسازی تولید و نیاز به علمیکردن تحقیقات و استفاده از روشهای استاندارد و آکادمیک تحقیقاتی از سوی کارشناسان و صنعت؛ تدریجاً از سالهای 75 به بعد ارتباط با دانشگاهها، خصوصاً دانشگاه شهید باهنر کرمان آغاز شد و گسترش پیدا کرد.»
به گفتۀ پرتوآذر، در ابتدا از استادان دانشگاهها به عنوان مشاور پروژههای تحقیقاتی عمدتاً در زمینههای معدن و فرآوری استفاده میشد که بهتدریج به حوزههای ذوب و پالایش، محیطزیست و هیدرومتالورژی تعمیم پیدا کرد. او تأکید میکند: «برای گسترش تحقیقات در فرایند تولید و ارتباط با دانشگاه، آقای مهندس ناصر نوبری زحمت زیادی کشیدند و من نیز با ایشان تعامل و همکاری زیادی داشتم.»
پرتوآذر اضافه میکند: «یکی از فعالیتهای جذاب و مهم در اواخر دهۀ 60 پرداختن به حوزۀ هیدرومتالورژی برای اولینبار بود که بسیار مورد علاقۀ من هم بود و شخصاً بههمراه کارشناسان و تکنسینهای تحقیقات، اولین ستونهای لیچینگ سنگهای اکسیدی را در آزمایشگاه متالورژی برپا کردیم و هر تست حدوداً به مدت سه ماه ادامه داشت که برای انجام تست و گردآوری نتایج ، سه شیفت کاری برقرار شد و برای اولینبار کار گستردهای در این زمینه انجام شد.»
گسترشِ ارتباط
پرتوآذر بر این باور است که برای بهرهوری بیشتر در صنعت، انجام فعالیتهای تحقیقاتی بهشکل تلفیقی از دانش علمی و آکادمیک و همچنین، تجربیات کاربردی در صنعت اجتنابناپذیر است؛ «از اینرو، من نیز در سمت مدیریت تحقیقات، برای گسترش بیشتر ارتباط با دانشگاه و ارتقای سطح تحقیقات و دانش علمی کارشناسان مرکز و واحدهای تولیدی تلاش کردم و دانشگاهها و استادان مجرب زیادی با شرکت مس از کانال تحقیقات همکاری داشتند. باید بگویم که خصوصاً استادان محترم دانشگاه شهید باهنر کرمان در بخش معدن و فرآوری، همکاری بسیار مطلوبی داشتند و نقش پررنگی را ایفا کردند.»
نخستین مدیر زن شرکت مس اضافه میکند: «در سالهای پایانی دهۀ 70 قراردادی در زمینۀ بهینهسازی فرایند فلوتاسیون و افزایش ریکاوری در کارخانۀ تغلیظ با شرکت تحقیقاتی CSIRO استرالیا منعقد شد که قدم مؤثری در ارتقای دانش علمی و ایجاد رویۀ انجام تحقیقات اصولی در بین کارشناسان مس بود.»
حسین داعی
متولد: سال 1339
اهل: شیراز
مدرک تحصیلی: رشتۀ مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف
سال استخدام : دیماه سال 66
پست سازمانی: مدیر سابق مرکز تحقیقات و مطالعات مجتمع مس سرچشمه
کارفرماها اکثرا آمریکایی وکارگرها کرهای بودند. ایرانی برای ساخت کارخانه کم بود. برای اجرای طرحها ، هر آمریکایی را معادل شش ایرانی و چهار کرهای میدانستند.
حضورِ پررنگ
با توجه به اهمیت تولید در کارخانه، هر لحظه توقف در خط تولید ممکن است برنامههای تولیدی و اقتصادی شرکت را به خطر بیندازد و از سوی دیگر، اگر شرکت بخواهد به بهرهوری بیشتر برسد باید از تحقیقات نو در خط تولید استفاده کند. پرتوآذر در اینباره میگوید: «به مرور زمان، حضور و فعالیت تحقیقات در خط تولید پررنگتر شد. ابتدا در خط تولید بهدلیل اولویت تولید نسبت به انجام تحقیقات، مقاومت وجود داشت؛ اما خوشبختانه بهتدریج تحقیقات مورد قبول واقع شد و تا حدود زیادی جایگاه خود را بهدست آورد؛ بهطوریکه مدیران و کارشناسان واحدهای تولیدی خود نیز در انجام تحقیقات کاربردی مشارکت گستردهای داشتند و حتی کار در این زمینه را پیشنهاد میکردند. علاوه بر این، در بعضی موارد امور تحقیقات با مشاوران مورد نیاز خط تولید رأساً قرارداد منعقد میکرد.»
رابطۀ برد-برد
به گفتۀ پرتوآذر: «یکی از مهمترین اقدامات امور تحقیقات در آنزمان، گسترش ارتباط با دانشگاه از طریق استفاده از دانشجویان کارشناسیارشد و دکتری در اجرای پروژههای تحقیقاتی بود که بسیار موفقیتآمیز بود.» او ادامه میدهد و تأکید میکند که: «این یک رابطۀ برد-برد بود که هم باعث ارتقای دانش علمی پرسنل مس شد و هم اینکه مس متقابلاً بستر کار در صنعت را برای استادان و دانشجویان فراهم میکرد. از طریق ایجاد این بستر ارتباطی، حتی در مواردی دانشجویان زبده نیز جذب صنعت مس شدند.»
از مدیر سابق تحقیقات و مطالعات شرکت مس میپرسم: مهمترین کاری که بین سال 80 تا 82 انجام دادید و خوشحالتان کرد، چه بود؟ او بدون مکث در پاسخ میگوید: «یکی از مواردی که شخصاً بسیار به آن علاقهمند بودم تأسیس و راهاندازی آزمایشگاه کشت باکتریهای بومی برای استحصال مس از سنگهای سولفوری کمعیار و انجام آزمایشهایی در مقیاس آزمایشگاهی، از عمدۀ فعالیتهای خوب آن دوران بود.» پرتوآذر دربارۀ این طرح میگوید: «آقای دکتر اولیازاده از دانشگاه تهران مشاور طرح بودند و خیلی از ایشان کمک گرفتیم. ایشان دانشجویی داشتند که در مجتمع مس شروع بهکار کرد و در راهاندازی آزمایشگاه کشت باکتری که قبلاً وجود نداشت و جزو تکنولوژیهای جدید بود، نقش بسزایی داشت.»
تاییدِ فاز دوم
پرتوآذر پس از 16سال خدمت در سرچشمه، با تجربۀ دوسالۀ مدیریت در سرچشمه، در مهر 82 و در زمان مدیرعاملی مهندس احمد مرادعلیزاده به دفتر تهران میآید و در سمت مدیر برنامهریزی و کنترل پروژه، تا سال 1389 فعالیت میکند.
پرتوآذر با بیان اینکه پیگیری بحثهای توسعهای جزو وظایف اصلی حوزۀ مدیریت برنامهریزی و کنترل پروژه در تهران بود، میگوید: «فاز اول توسعۀ مس در زمان آقای مهندس مرادعلیزاده افتتاح شد؛ ازجمله توسعۀ طرحهای سرچشمه، میدوک، سونگون و ذوب خاتونآباد که جزو پروژههای مهم بودند.» او به یک اتفاق مهم در زمان مهندس مرادعلیزاده اشاره میکند و میگوید: «در سال 84 که ایشان مدیرعامل شرکت بودند، برنامۀ فاز دوم توسعه تهیه شد که من بهاتفاق آقای مهندس مرادعلیزاده در جلسۀ شورای اقتصاد در سازمان برنامهوبودجه شرکت کردم و فاز دو توسعه مورد تأیید قرار گرفت؛ اما متأسفانه بهدلیل تغییرات مدیریتی در آن سال، طرحهای فاز دو به کندی پیش رفت و کلاً پیشرفت مطلوبی نداشت.»
نخستین مدیر زن شرکت مس دربارۀ دلایل پیشرفت طرحهای توسعهای صنعت مس در آن دوره میگوید: «در دورۀ آقای مرادعلیزاده، بهرغم اینکه قیمت مس پایین بود، اما ایشان تعامل خیلیخوبی با بانکها، سازمان برنامهوبودجه و شرکتهای مهندسی داشتند و همکاری همهجانبهای در جهت پیشرفت کار وجود داشت؛ اما بعد از آن، شرایط تغییر کرد و روند کار بسیار کند شد.
من نیز در سمت مدیریت تحقیقات، برای گسترش بیشتر ارتباط با دانشگاه و ارتقای سطح تحقیقات و دانش علمی کارشناسان مرکز و واحدهای تولیدی تلاش کردم و دانشگاهها و استادان مجرب زیادی با شرکت مس از کانال تحقیقات همکاری داشتند.
ترجیحِ ناروا
«یکی از معیارها برای سنجش درجۀ توسعهیافتگی کشورها، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان دارا هستند و چنانچه بهعنوان یک نیروی فعال و سازنده به آنها نگاه شود، قطعاً تأثیر بسزایی در روند توسعۀ اجتماعی و صنعتی و اقتصادی خواهند داشت.» این جملهای است که پرتوآذر میگوید و ادامه میدهد: «باید از توانمندیهای زنان بیشتر استفاده شود، کمااینکه معمولاً زمانی که مسئولیتی به آنها سپرده میشود به بهترین صورت انجام میشود.»
پرتوآذر در ارزیابی وضعیت موجود اشتغال زنان در صنعت میگوید: «هماکنون با توجه به اینکه فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر قوای ذهنی و توانمندیهای مدیریتی و دانش علمی شکل گرفته، بخشی از زمینههای شغلی در اختیار زنان قرار داده شده است؛ اما هنوز هم محدودیتها و موانعی در مشارکت زنان وجود دارد؛ مانند موانع اجتماعی و فرهنگی که متأسفانه کارفرمایان و مدیران با ابهامات و پیشداوریهای منفی نسبت به کار زنان، حتی مردان با سطح سواد پایینتر را ترجیح میدهند.» از نخستین مدیر زن شرکت مس میپرسم: با این توصیفات، جایگاه شغلی زنان در صنعت مس را چگونه ارزیابی میکنید؟ در پاسخ میگوید: «بهرغم تغییرات سالهای اخیر، هنوز هم زنان آنگونه که شایستۀ آنهاست در شرکت مس جایگاه ندارند و با توجه به زحمتی که میکشند، دیده نمیشوند. ما در شرکت مس، زنان متخصص و زحمتکشی داریم که از زندگی خود برای شرکت مس میگذارند، اما به آن چیزی که حق آنهاست، نمیرسند. زنان برای اینکه خودشان را اثبات کنند، باید خیلی تلاش کنند؛ چون ممکن است یک مرد از لحاظ سواد و وقتی که در محیط کار میگذارد، در اندازۀ زنان نباشد، اما در شرایط مساوی، میبینیم پُست را به «مرد» میدهند؛ درصورتیکه ممکن است توانمندی زنان بیشتر باشد.» او ادامه میدهد: «با اینحال، در سالهای اخیر سعی شده زنان مس تا حدودی به جایگاه مناسب خود دست یابند و توانستهاند در سمتهای مدیریتی و مجری طرحهای توسعه، توانمندیهای خود را به اثبات برسانند و زمینۀ رشدشان فراهم شده است؛ اما برای اثبات خودشان باید بیشتر فعالیت کنند.»
در ادامه میگویم: شاید چون فکر میکنند معدن کار مردانهای است زنان جایگاه خود را بهدست نیاوردهاند؟ اما او میگوید: «ممکن است، ولی بسیاری از کارها فکری است؛ مثلاً همین تحقیقات، کار یدی نیست. ضمن اینکه تعداد زیادی خانم در کارخانه کار کردهاند و با مشکلی مواجه نشدهاند و اکنون حضور خانمها در کارخانه عادی است.»
سرچشمۀ دوستداشتنی
18سال زندگی در شهری کوچک و صنعتی مثل «سرچشمه»، ممکن است برای خیلیها سخت باشد؛ مخصوصاً برای زنان. پرتوآذر با نگاهی به گذشته میگوید: «ناراضی و پشیمان نیستم.» بعد ادامه میدهد و میگوید: «کارم را خیلی دوست داشتم. مس، یک صنعت بزرگ است و سرچشمه، بهشت معادن است، امکانات خیلیخوبی دارد و واقعاً یک دانشگاه است. مس سرچشمه با آن عظمت، واقعاً یک دنیاست و خیلیها در این محیط کار یاد میگیرند. من واقعاً محیط کارم را خیلی دوست داشتم؛ هم تهران خوب بود و هم سرچشمه، و بهویژه سرچشمه را خیلی دوست داشتم. ولی در شهرک، امکانات آموزشی بسیار کم بود و این موضوع دلیل رفتن من به دفتر تهران شد.»
کولهبارِ ارزشمند
پرتوآذر در سال 1389 پس از 23سال فعالیت در حوزۀ تحقیقات و برنامهریزی، در سمت مدیریت برنامهریزی و توسعۀ شرکت مس بازنشسته میشود. از او میپرسم: آیا شرکت مس توانسته انتظارات بازنشستهها را برآورده کند؟ پرتوآذر مکثی میکند و میگوید: «متأسفانه خیر، آنچنان مطلوب نیست و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. بازنشستگان اکثراً کولهباری از تجربههای مفید دارند که باید با برنامهریزی از این تجربیات برای ارتقای صنعت و نیروی انسانی جوان استفاده کرد؛ چون حاصل سالها سرمایهگذاریِ این صنعت هستند.»