خاطره‌نگاری روزهای انقلاب در مس سرچشمه

روایت آن سال‌ها و ورود انقلاب به سرچشمه را از زبان دو تن از قدیمی‌های مس بخوانید.

انقلاب اسلامی خیلی زود به مس سرچشمه رسید . 

با این‌ که مس سرچشمه از بافت متفاوت جمعیتی و قومی برخوردار بود و آمریکایی‌ها در آن حرف اول را می‌زدند، اما به ‌واسطه متغییرهای زیاد ازجمله حضور در میان شهرهای مذهبی چون رفسنجان و کرمان و همچنین حضور نیروهای انقلابی در آن، تظاهرات مردمی از اواسط سال 1357 در این شهر به چشم می‌خورد.

راهپیمائی انقلاب اسلامی
راهپیمائی انقلاب اسلامی

در همین ‌باره، با دو تن از کارکنان و انقلابیون آن سال‌ها در سرچشمه به گفت‌وگو نشستیم. «رمضان جمالی پاقلعه»، مترجم قبل از انقلاب و از مدیران ایمنی و بهداشت در بعد از انقلاب و همچنین «سیدمحمود سیف‌الحسینی»، مسئول انجمن اسلامی سال‌های ابتدای انقلاب در شهر و مجتمع سرچشمه که یکی از نادر افرادی است که در بیشتر حوادث چشمگیر آن زمان درگیر بوده و نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است.

رمضان جمالی پاقلعه از سال 1348 وارد سرچشمه شد و تا پایان 1370 در این صنعت به‌طور مستمر فعالیت کرد. او از سال 1353 مسئولیت مدیریت ایمنی و بهداشت مجتمع سرچشمه را به عهده گرفت. جمالی اعتقاد دارد از ابتدای سال 57 تحرکات انقلابی در سرچشمه آغاز شده بود. برای مثال، جمع کوچکی بود که بعدها انجمن اسلامی را تشکیل دادند و از همان زمان شروع به‌کار و فعالیت کرده بودند و دست به انتشار اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) در مجتمع سرچشمه زدند.

در واقع، از ابتدای سال 1357 عملاً تحرکات انقلابی علنی شده بود. جمالی به ‌یاد می‌آورد اولین شعارها در معدن داده شد. او می گوید: «در اواسط شهریور 57 بود که معدن شلوغ شد و شعارهایی علیه آمریکا و شاه داده شد. البته در آن دوره همه گروه‌ها حضور داشتند، اما هدف بزرگی وجود داشت و آن ساقط کردن شاه بود. به همین دلیل، همه گروه‌ها یک‌ صدا علیه شاه و آمریکا شعار می‌دادند. البته در آن ‌زمان آمریکایی‌ها در قبال این شعارها واکنش خاصی نشان نمی‌دادند، اما «مستر توماس»، مدیر آمریکایی‌ها می‌گفت اگر روزی ما رفتیم دیگر کسی نمی‌تواند جای ما بیاید و این‌ جا را به بهره‌برداری برساند و کشور جهان ‌سومی مانند شما را توسعه دهد! این حرف‌ها برای ما ایرانی‌ها گران تمام می‌شد.»

«مستر توماس»، مدیر آمریکایی‌ها می‌گفت اگر روزی ما رفتیم دیگر کسی نمی‌تواند جای ما بیاید و این‌ جا را به بهره‌برداری برساند

جمالی ادامه می‌دهد: «در پاسخ او می‌گفتیم که سرچشمه را خواهیم ساخت و البته دین‌مان مهم‌تر از هر چیزی است. چندین‌بار به آنان گفتیم که اگر به ما حکم جهاد دهند دیگر بین کارگر و مهندس برای اجرای حکم جهاد تفاوتی وجود ندارد. دلیل این شعارها آن بود که کارگران مس سرچشمه در متن استعمار و استبداد قرار گرفته بودند.»

جمالی عنوان می‌کند: «گاهی فقط صحبت استعمار می‌شود، اما کسی نمی‌تواند آن را درک کند. این در مورد کارگران مس سرچشمه مصداق نداشت. آنان با گوشت، پوست و خون خود مزه استعمار و تحقیر بیگانگان را چشیده بودند. مصداق‌های این تحقیر و استثمار کاملاً قابل مشاهده بود. به کارگران زور می‌گفتند و کسی حق جواب دادن نداشت. کسی حق پرسیدن نداشت. ایرانیان را در عقب ماشین و جای بارها سوار می‌کردند و موارد دیگر… این‌ها نشانه‌های فاحش این تحقیر در آن زمان بود. تفاوت ما با بسیاری از کشورهای که پایگاه نظامی یا مراکز صنعتی امریکایی را قبول می‌کنند در این است که ایرانیان قبول نمی‌کنند در خاک خود حق نداشته باشند تا 20 کیلومتری پایگاه یا مراکز تجمع امریکایی‌ها بروند. مردم ایران این موضوع را قبول ندارند. اگر پیشرفت بدون وجود آمریکایی‌ها به‌وجود نمی‌آید ما این پیشرفت‌ را نمی‌خواهیم؛ چون انسان با شرافتش زنده است. این روحیه‌ای بود که در سال‌های ابتدای 57 نیز در کارکنان سرچشمه وجود داشت.»

شادروان رمضان جمالی پاقلعه از سال 1348 تا پایان 1370 مسئولیت مدیریت ایمنی و بهداشت مجتمع سرچشمه
شادروان رمضان جمالی پاقلعه از سال 1348 تا پایان 1370 مسئولیت مدیریت ایمنی و بهداشت مجتمع سرچشمه

ساواک نتوانست کاری بکند

در روزهای اولیه تظاهرات، نیروهای امنیتی به مقابله با تظاهرکنندگان پرداختند و برخی افراد را دستگیر هم کردند. جمالی می‌گوید: «بعد از تظاهرات شهریور ماه حفاظت مس سرچشمه که رئیس ساواکی داشت تحرکات فراوانی از خود بروز داد. در آن‌ زمان سرهنگ «تاج‌فر»، رئیس انتظامات بود که سعی می‌کرد با دستگیر کردن مخالفان، اعتراضات را سرکوب کند. اما پس از مدتی که با فشار و اصرار کارکنان مواجه شد دیگر توان مقابله در خود ندید. بعد از مدت کوتاهی دستگیرشدگان آزاد می‌شدند.»

ریاست مجتمع آن ‌زمان در جلسات هیات ‌مدیره به خود من می‌گفت که دل من با شماست اما وظیفه من حکم می‌کند که به این تظاهرات نیایم . 

پس از اعتراضات گسترده‌ای که به ‌وجود آمد، در آذرماه 1357 اعتراضات به شهرک کشیده می‌شود و شهر سرچشمه نیز با تظاهرات و اعتراضات مواجه است. جمالی با یادآوری آن ‌زمان می‌گوید: «در آن ‌زمان همه نیروها دل‌شان با انقلاب بود. مثلاً ریاست مجتمع آن ‌زمان در جلسات هیات ‌مدیره به خود من می‌گفت که دل من با شماست اما وظیفه من حکم می‌کند که به این تظاهرات نیایم و از آن دور باشم و اطلاعیه بدهم که کسی به تظاهرات نرود.»

البته در آن دوران به دلیل وجود گروه‌های متفاوت، همه‌چیز تحت کنترل نبود و هر لحظه ممکن بود گروهی عکس‌العمل خاصی یا حرکتی تندروانه انجام دهد. برای مثال، در آن‌زمان تندروی‌هایی نیز در مقابل آمریکایی‌ها وجود داشت. جمالی می‌گوید: «برخی از افراد خواهان مقابله شدیدتر با آمریکایی‌ها بودند اما این موضوع با فرهنگ ایرانی، اسلامی ما منافات داشت و بسیاری از دوستان جلوی آن‌ها را گرفتند. به هر صورت، در آن ‌زمان آمریکایی‌ها پناهنده ما بودند و نمی‌توانستیم به آن‌ها صدمه‌ای وارد کنیم. در جواب این افراد می‌گفتم امام‌خمینی(ره) ابداً راضی نیست که قطره خونی از دماغ این افراد بیاید و نباید به آنان لطمه‌ای وارد شود.»

به‌ راحتی می‌شد آمریکایی‌ها را گروگان گرفت، اما هیچ‌ یک از کارکنان این کار را نکرد.

او ادامه می‌دهد: «کنترل و مدیریت نیروهای انقلابی در مس سرچشمه بسیار سخت بود، چون بازتابی از تمامی فرهنگ‌های مختلف از سراسر کشور بود. به‌ راحتی می‌شد آمریکایی‌ها را گروگان گرفت، اما هیچ‌ یک از کارکنان این کار را نکرد. در زمان تظاهرات بعدی و زمانی که آمریکایی‌ها احساس امنیت بیشتری کرده بودند حتی برای ما دست تکان می‌دادند و تشکر می‌کردند. آن‌زمان هم به آمریکایی‌ها می‌گفتم که با شما کاری نداریم بلکه هر استعمار و گناهی هست بر گردن دولت شماست و نه خود شما.»

سیدمحمود سیف‌الحسینی
سیدمحمود سیف‌الحسینی

آن 9 نفر

«سیدمحمود سیف‌الحسینی» در سال 1353 وارد صنعت مس شد. چند سال بعد از ورود او، شرکت ملی صنایع مس ایران تاسیس شد. او شخصیتی مذهبی دارد و از همان ابتدا با دوستان مذهبی خود در مس سرچشمه ارتباط پیدا می‌کند. از ابتدای سال 57 هسته 9 نفره‌ای از بچه‌های مذهبی تشکیل می‌دهند که در مورد مسائل مختلف با یکدیگر هم‌فکری می‌کردند. سیف‌الحسینی در این‌باره می‌گوید: «در آن‌زمان با آیت‌الله حاج‌حسین هاشمیان که در رفسنجان اقامت داشتند، ارتباط خوبی داشتم. اعلامیه‌های را از رفسنجان به سرچشمه انتقال می‌دادیم و جلسات مخفیانه‌ای هم داشتیم.

آمریکایی‌ها که تقریباً 170 نفری می‌شدند، در برابر ساختمان A5 تجمع و اعتراض کردند. 

این اتفاقات باعث شده بود که جو انقلابی در شهرهای دیگر به مس سرچشمه نیز انتقال پیدا کند. در نزدیکی انقلاب تقریباً کارخانه تعطیل بود. یادم است زمانی که مسئول خرید شرکت آمریکایی «پارسونز جردن» که در مس سرچشمه فعال بود، در بحبوحه انقلاب در کرمان کشته شد تمامی آمریکایی‌ها که تقریباً 170 نفری می‌شدند، در برابر ساختمان A5 تجمع و اعتراض کردند. بعد از آن هم، همگی به بندرعباس رفتند و از ایران خارج شدند. بعد از آن‌که رفتند بسیاری از اسناد توسط بچه‌ها جمع‌آوری شد.»

چند روز قبل از پیروزی انقلاب در 22 بهمن و در دنباله تظاهراتی که در کرمان و رفسنجان انجام شده بود تظاهراتی در سرچشمه به‌وقوع می‌پیوندد. تظاهرکنندگان به مکان کنونی مسجد شهر سرچشمه می‌رسند. این مکان قبل از این ‌که مسجد باشد، رستوران، محل نمایش فیلم و بار بود. سیف‌الحسینی درباره آن ‌روز می‌گوید: «انقلابیون همت کردند و آن‌جا را پاک‌سازی کردند. در همان‌ روز اسم این مکان را مسجد امام‌خمینی(ره) نام‌گذاری کردند.» به این ترتیب اولین مسجد شهر سرچشمه در همان روزهای اولیه انقلاب پایه‌گذاری می‌شود.

بافت صددرصد بومی و محلی در مس سرچشمه وجود نداشت و از تمامی کشور در سرچشمه افرادی حضور داشتند؛ از این‌رو، فضای آن‌ جا با شهرهای مانند رفسنجان و کرمان کاملاً متفاوت بود. در بهمن‌ماه 1357 ساخت شهر و شهرک‌ها ادامه داشت و هنوز ساخت‌وساز در سرچشمه تمام نشده بود. در آن‌زمان بیشترین کارکنان از آن پارسونز جردن بود و کارکنان شرکت مس در سرچشمه نزدیک به 2000 نفر بود. از این‌رو ارتباط برقرار کردن نیروهای انقلابی و مذهبی بسیار سخت بود.

پس از انقلاب، از طیف‌های گوناگون انقلابی در مس سرچشمه نیروهایی وجود داشتند. از کنفدراسیون، چریک‌های فدایی خلق و توده‌ای وجود داشت.

سیف‌الحسینی درباره این ارتباط برقرار کردن می‌گوید: «نقطه تفاوت این‌جا بود زمانی که بیشترین تعداد از نیروهای انقلاب در رفسنجان و کرمان از نیروهای مذهبی بودند و در مساجد و تکیه‌ها با یکدیگر آشنا می‌شدند در سرچشمه به لحاظ حاکمیت امریکایی‌ها مسجد نبود و محلی هم برای جمع شدن نیروهای انقلابی مذهبی وجود نداشت. فضا هم فضای مناسبی نبود. تنها کسانی که همدیگر را از قبل می‌شناختند، می‌توانستند ببینند که چه کسی نماز و روزه را به ‌جا می‌آورند. در آن‌جا امکانات فراوانی برای گروه‌های ضدمذهبی وجود داشت اما می‌شد ببینی که چه کسانی با این رویکرد مخالف هستند و این‌گونه استنباط کنی که این افراد انقلابی و مذهبی هستند یا خیر. در اوج انقلاب به ‌راحتی نمی‌توانستیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. تنها زمانی توانستیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و کاملاً همدیگر را بشناسیم که تظاهرات شروع شده بود. به‌طور کلی، در مس سرچشمه مجالس خاص و مذهبی وجود نداشت و بافت گوناگون کارمندان که از شهرهای مختلف آمده بودند و به ‌طور کلی جوی که امریکاهایی ساخته بودند فعالیت انقلابی را با کندی مواجه کرده بود.»

سیدمحمود سیف‌الحسینی
سیدمحمود سیف‌الحسینی

سیف‌الحسینی تا پیش از انقلاب بیشتر در تظاهرات شهر کرمان شرکت می‌کرد اما با توجه به دگرگونی اوضاع در مس سرچشمه سعی کرد در مس سرچشمه بماند. خود او دلیل این موضوع را این‌گونه توصیف می‌کند: «متوجه شدم که بسیاری از گروه‌های دیگر در گفت‌وگوهای خود استدلال می‌کنند که اگر به کرمان یا شهرهای دیگر بروند تنها یک ‌نفر هستند اما اگر در سرچشمه تظاهرات کنند تعدادشان 100 نفر است؛ از این جهت، از آن‌زمان تصمیم گرفتم در زمان تظاهرات در کرمان یا رفسنجان در مس سرچشمه بمانم و تظاهرات را در آن‌جا سامان بدهیم.»

او می‌گوید: «پس از انقلاب، از طیف‌های گوناگون انقلابی در مس سرچشمه نیروهایی وجود داشتند. از کنفدراسیون، چریک‌های فدایی خلق و توده‌ای وجود داشت. این گروه‌ها از قبل برنامه داشتند و کار عملیاتی کرده بودند و به‌خوبی تغذیه هم می‌شدند. از قبل با گروه‌های مختلف مخصوصاً منافقین آشنایی داشتم. از سال‌های 1346 در مسجدالرضای کرمان که آیت‌الله جعفری پیش ‌نماز بودند، رفت ‌و آمد داشتم و از این‌ رو اطلاعات خوبی در مورد منافقین به من داده شده بود. بسیاری از نیروهای انقلابی مذهبی در این مسجد تجمع کرده بودند و از این‌ رو اطلاعات خوبی از گروه‌های مختلف انقلابی داشتند. اما فضای اول انقلاب به‌گونه‌ای بود که تمامی گروه‌ها را به‌عنوان مبارز می‌شناختند و ماهیت آنان برای همه مردم مشخص نبود. همین‌طور این گروه‌ها در آن‌زمان هنوز تقابل خود را با حضرت امام (ره) شروع نکرده بودند و جزو انقلابیون بودند و از فرصت‌ها استفاده می‌کردند. این گروه‌ها چون تشکیلات منسجمی داشتند نمی‌شد با آن‌ها به‌طور علنی مقابله کرد.»

اعلام موجودیت انجمن اسلامی

سیف‌الحسینی در مورد تاسیس انجمن اسلامی می‌گوید: «اندکی ‍‍پس از انقلاب در همان اسفندماه 57 که مسجد امام خمینی(ره) بنا گذاشته شد اتاق پشتی مسجد را با چند تن از دوستان گرفتیم و برای اولین ‌بار تاسیس انجمن اسلامی را اعلام کردیم. این اعلام موجودیت به این دلیل بود که ما شناخت خوبی از مابقی گروه‌ها داشتیم و می‌دانستیم که این گروه‌ها به سرعت فعالیت خود را آغاز خواهند کرد. همین‌طور هم شد.

برای مثال، وقتی در مجلسی سخنرانی بود یک نفر از یک گوشه جمع بلند می‌شد و به سخن در دفاع از این گروه‌ها می‌پرداخت و ناگهان فرد دیگری از جانب دیگر بلند می‌شد و دفاع می‌کرد. هر کسی که این برنامه‌ریزی و صحنه‌آرایی را متوجه نمی‌شد و فکر می‌کرد که این افراد در اکثریت هستند و حتماً تعدادشان زیاد است اما در واقع این‌گونه نبود و این تنها صحنه‌آرایی بود.»

او ادامه می‌دهد: «در همان اسفندماه قرار بر این شد که کتابخانه‌ای در مسجد راه‌اندازی شود. این گروه‌ها مصر بودند که هر کسی هر کتابی دارد بیاورد. در ظاهر گروه‌های اسلامی در اقلیت بود اما باطناً اکثریت را در دست داشتیم از این رو اعلام کردیم که کتاب‌هایی که با اسلام و مذهب منافاتی ندارد آورده شود و نه هر کتابی که ممکن است ضد‌اسلامی یا ضاله باشد. در همین حین منافقین جوی درست کردند که هرکسی با هر تفکری باید کتاب‌های خود را به کتابخانه بیاورد و با اندیشه ما مخالفت شد. در آن‌زمان حس ششم می‌گفت اصرار این گروه‌ها بر این مورد بی‌دلیل نیست و این افراد به دنبال سیاستی این کار را انجام می‌دهند. در ادامه متوجه هم شدیم که این نگرانی ما بی‌دلیل نبوده است. مسئولانی که برای کتابخانه گذاشته بودند و روندی که برای این کار ترتیب داده بود نشان از آن داشت که این افراد بر اساس نوع کتاب‌های که از مردم می‌گرفتند آن‌ها را بر اساس عقایدشان تقسیم‌بندی می‌کردند و متوجه می‌شدند که کدام یک پتانسیل جذب بهتر به گروه خود را دارند. منافقین به این صورت تشخیص می‌دادند که کدام‌ یک از افراد زمینه مارکسیستی و ضدمذهبی دارند تا بتوانند از آن‌ها استفاده کنند.

اولین نشریه انجمن اسلامی مس سرچشمه در فرودین 58 منتشر شد.

از این جهت بود که انجمن اسلامی با قدرت وارد صحنه شد و اتاق پشتی مسجد را گرفت. در آن زمان شروع به چاپ و انتشار نشریات متفاوتی مانند نشریه «توحید» کردیم. در آن زمان گروه‌های مختلفی در مسجد و یا جاهای دیگر مکان‌های را گرفته بودند و ما نیز اتاق پشتی مسجد را گرفتیم و شروع به‌کار کردیم.»

سیف‌الحسینی در مورد اولین نشریه انجمن اسلامی و نحوه مقابله با گروه‌های ضد انقلاب می‌گوید: «اولین نشریه انجمن اسلامی در فرودین 58 منتشر شد. با وجود انتشار نشریه توحید در عمل به مقابله با این گروه‌ها پرداخته بودیم اما در ظاهر نمی‌توانستیم مقابله خودمان را نشان دهیم. گروه‌های مختلف در آن سال‌ها با این‌که مشی مشخصی داشتند اما به وضوح هم‌سویی خود را با یکدیگر را نشان نمی‌دادند. گروه‌های مذهبی هم به نحو خاصی در کنار یکدیگر هم‌سویی داشتند.

فعالیت انجمن اسلامی به این صورت شروع شد که هر یک‌شنبه در مسجد سرچشمه جلسه رسمی داشت. در آن ‌زمان فیلم‌ها و مطالب مذهبی برای مردم به نمایش می‌گذاشتیم. برای مثال یادم است که فیلم‌های کلاس اخلاق آیت‌الله مشکینی را نمایش می‌دادیم.»

راهپیمائی انقلاب اسلامی
راهپیمائی انقلاب اسلامی

مسئول انجمن اسلامی سال‌های ابتدای انقلاب می‌گوید: «در آن ‌زمان کارخانه نیمه ‌تعطیل بود و موضوعی که در آن زمان به وجود آمده بود آتش‌سوزی برخی از مزارع در کشور به دست منافقین و ضد انقلاب بود. امام(ره) نیز اعلامیه‌ای صادر کرده بودند که ضد انقلاب دست به آتش زدن گندم‌زارها زده است و مردم مراقب باشند. از این جهت انجمن اسلامی «بسیج درو» را راه‌اندازی کرد. بسیج درو، از سویی فرصت را از ضدانقلاب برای آشوب در کارگاه‌ها می‌گرفت. تیمی راه‌اندازی کردیم که در مزارع و اطراف سرچشمه به درو محصولات می‌پرداخت و به مردم اطراف کمک می‌کردند.»

اولین نماز جماعت سرچشمه

سیف‌الحسینی در مورد برپایی اولین نماز جماعت سراسری در سرچشمه می‌گوید: «منافقین و ضدانقلاب در هر کارگاه و هر مکانی که مردم برای نماز می‌ایستادند به‌ عنوان پیش ‌نماز در جلو قرار می‌گرفتند. این باعث آفات بسیاری شده بود. منافقان تشکیلات بسیار منسجم و تجربه بالای داشتند اما ما تجربه کافی نداشتیم با این حال حس و علاقه انقلابی ما را به تلاش برای انجام کارهای بزرگ وامی‌داشت. این اتفاقات باعث شد که در میانه سال 58 نامه‌ای به حضرت امام(ره) بنویسم. در آن نامه شرح دادم که اگر یک فرد ظاهرالصلاحی به‌عنوان پیش‌ نماز بایستد می‌توان به او اقتدا کرد یا خیر؟ این نامه توسط داماد آیت‌الله توسلی که در آن‌روزها به مس سرچشمه آمده بود به حضرت امام(ره) انتقال یافت. حضرت امام(ره) دستور دادند در صورتی که دسترسی به روحانی واجدالشرایط وجود نداشته باشد و این عمل باعث تضعیف روحانیت نباشد بلااشکال است.»

منافقین و ضدانقلاب در هر کارگاه و هر مکانی که مردم برای نماز می‌ایستادند به‌ عنوان پیش ‌نماز در جلو قرار می‌گرفتند.

او ادامه می‌دهد: «پس از دریافت نامه امام(ره) بلافاصله با آیت‌الله هاشمیان صحبت کردیم. ایشان مرحوم حجت‌الاسلام جمالی را به ما معرفی کردند. دست به‌ کار شدیم و قبل از آن ‌که مکان خاص و دائمی را برای اقامه نماز جماعت آماده کنیم در جلوی کارخانه تغلیظ مکانی را آماده کردیم و اولین نماز جماعت سراسری در این مکان توسط حجت‌الاسلام جمالی اقامه شد. این مکان، یکی از مهم‌ترین مکان‌های تمرکز گروهک‌ها بود و باعث می‌شد که دیگر آن‌ها نتوانند در آن ‌جا تجمع کنند. در ادامه نیز یکی از انبارها را تخلیه کردیم و در آن ‌جا اقامه نماز کردیم.»

او ادامه می‌دهد: «پس از دریافت نامه امام(ره) بلافاصله با آیت‌الله هاشمیان صحبت کردیم. ایشان مرحوم حجت‌الاسلام جمالی را به ما معرفی کردند. دست به‌ کار شدیم و قبل از آن ‌که مکان خاص و دائمی را برای اقامه نماز جماعت آماده کنیم در جلوی کارخانه تغلیظ مکانی را آماده کردیم و اولین نماز جماعت سراسری در این مکان توسط حجت‌الاسلام جمالی اقامه شد. این مکان، یکی از مهم‌ترین مکان‌های تمرکز گروهک‌ها بود و باعث می‌شد که دیگر آن‌ها نتوانند در آن ‌جا تجمع کنند. در ادامه نیز یکی از انبارها را تخلیه کردیم و در آن ‌جا اقامه نماز کردیم.»

منبع: عصرمس آنلاین asremesonline.ir

دیدگاهتان را بنویسید